تعیین موقعیت تداخلگرهای زمینی در ارتباطات ماهواره ای
معمولا تداخلها تصادفي هستند و میتوانند ناشي از تجهيزات معيوب و عملکرد نادرست ايستگاه زميني باشند، اما گاهی ممکن است اختلال، ناشي از جنگ الکترونيک[1] و يا استفاده غير قانوني از پهناي باند باشد. در تمامي اين موارد، شناسايي و بر طرف کردن منبع سيگنال ناخواسته، از ماموریتهای یک ایستگاه مانیتورینگ زمینی خواهد بود. برخی مواقع تداخل ناشی از خطای انسانی به علت جهتگیری اشتباه ماهواره، تنظیمات اشتباه فرکانس، ارسال سیگنال از گلبرگهای کناری فرستنده زمینی به ماهواره مجاور و یا دریافت ایستگاه زمینی گیرنده از ماهواره مجاور میباشد. عملکرد اشتباه تجهیزات فرستندهها مانند اسیلاتورها در ارتباط فراسو و انتقال سیگنال رادیویی بواسطه کابلها و اتصالات آسیب دیده نیز میتواند منجر به ایجاد تداخل گردد. در حالت کلی میتوان انواع تداخلهای موجود را بطور خلاصه به صورت زیر تقسیمبندی نمود:
- تداخل ماهواره مجاور
- اخلالگرهای عمدی
- انتقال سیگنال بدون مجوز
- خطای انسانی
- خطای تجهیزات
روش سنتی در تعیین منبع تداخل به این صورت است که ایستگاه زمینی مشکوک به ایجاد تداخل، پلان فرکانسی خود را مشخص کند و یا از آزمایش روشن- خاموش کردن فرستنده خود استفاده مینماید، که مشکل عمده این روش زمانبر بودن آن و ایجاد وقفه در عملکرد ایستگاه زمینی است. بنابراین لازم است روش دیگری به کار گرفته شود تا وقفهای در عملکرد ایستگاه زمینی ایجاد نشود.
در تعیین موقعیت تداخلگر زمینی دو ماهواره اولیه و ثانویه به کار گرفته میشود. با استفاده از تشعشعات گلبرگهاي کناری آنتنهای فرستنده و ماهواره ثانویه ميتوان الگوي سيگنال تداخل را ردیابی کرد که در ادامه الگوریتم این روش توضیح داده میشود.
شکل 1- تعیین موقعیت فرستنده زمینی
در این فرآیند، الگوریتم مکانیابی از یک عبارت ریاضی استفاده میکند،که فرکانس حامل سیگنال فرستنده زمینی که از طریق ماهواره GSO دریافت شده است، را اندازهگیری میکند. پارامترهای این الگوریتم شامل موقعیت و سرعت ماهواره و محل گیرنده زمینی میباشد که بعنوان دادههای ورودی در نظر گرفته میشود و محل فرستنده زمینی بهعنوان مجهول(خروجی) میباشد. پارامترهایی نظیر شیفت داپلری در ارتباط فراسو، جابجایی فرکانسی رخ داده در ترنسپوندرهای ماهواره و شیفت داپلری در ارتباط فروسو نیز، در این الگوریتم در نظر گرفته شدهاند. با اندازهگیریهای متفاوت فرکانس دریافتی در گیرنده، الگوریتم مکانیابی پارامترهای مجهول را تخمین میزند، به شکلی که مجموع مربعات خطاها به حداقل برسد. با توجه به حرکت آهسته ماهوارههای GSO نسبت به یک نقطه ثابت زمینی، شیفت داپلری بسیار کمی در ارتباطات در حد چند ده هرتز وجود خواهد داشت، لذا جهت مکانیابی دقیق نیاز به یک مرجع دقیق وجود دارد که استاندارد روبیدیوم برای آن مناسب است. تخمین درست موقعیت فرستنده به اطلاعات بسیار دقیق و صحیحی از موقعیت و سرعت ماهواره در هر بار مشاهده و اندازهگیری بستگی دارد. با استفاده از یک مدل انتشار مداری و پارامترهای مداری یک ماهواره، حرکت و سرعت ماهواره تخمین زده میشود، ضمن اینکه این پارامترها به طور متناوب با مشاهدات بعدی به روزرسانی میشوند. اطلاعات مربوط به جابجایی فرکانسی در ترنسپوندرهای ماهواره نیز به طور کامل در دسترس نیست. با استفاده از یک فرستنده مرجع با موقعیت و فرکانس مشخص میتوان این پارامترها را بهبود بخشید. سیگنال فرستنده مرجع میبایست همزمان با سیگنال فرستنده زمینی ارسال شود. بطور خلاصه می توان پارامترهای مطرح در این ماموریت را بصورت زیر دسته بندی نمود:
- اندازهگیری فرکانس
- شیفت داپلری
- تفاضل زمانی سیگنالهای دریافتی (TDOA)
- تفاضل فرکانسی سیگنالهای دریافتی (FDOA)
این ماموریت میتواند به کمک یک و یا چند ماهواره GSO انجام شود که بسته به تعداد ماهوارههای مورد استفاده برای انجام ماموریت تجهیزات لازم نیز متفاوت خواهد بود. در ادامه نحوه انجام این ماموریت با استفاده از دو ماهواره و یک ماهواره بطور خلاصه توضیح داده میشود.
تعیین موقعیت جغرافیایی فرستنده زمینی با استفاده از دو ماهواره GSO
در این روش با استفاده از تفاضل زمانی و فرکانسی سیگنال دریافتی از طریق دو آنتن گیرنده ایستگاه زمینی تعیین موقعیت فرستنده زمینی انجام میگیرد. در اندازهگیری این پارامترها لازم است تا مسیر دریافت سیگنال از طریق ماهواره GSO ثانویهای مانیتور شود که در بیم فرستنده زمینی قرار داشته باشد. ماهوارهای که سیگنال فرستنده زمینی را دریافت میکند به عنوان ماهواره اصلی و ماهواره ثانویه مذکور به عنوان ماهواره مجاور در نظر گرفته میشود. اختلاف زمانی بین سیگنال دریافتی از طریق ماهواره اصلی و سیگنال دریافتی از ماهواره مجاور پارامتر TDOA[3] را بدست میدهد. همچنین با اندازهگیری اختلاف فرکانسی مابین سیگنالهای دریافتی از طریق ماهواره اصلی و ماهواره مجاور پارامتر FDOA[4] بدست میآید که ناشی از سرعت نسبی بین ماهوارهها میباشد. معمولا ایستگاههای گیرنده در یک موقعیت جغرافیایی یکسان قرار دارند، اما این یک شرط اصلی برای تعیین موقعیت فرستنده زمینی نمیباشد. در حالت دیگر گیرندههای زمینی میتوانند به صورت گسترده قرار بگیرند، که البته بایستی، هردو در بیم ماهوارههای اصلی و مجاور قرار گرفته باشند. دو سری از سیگنالهای فرستنده که در گیرندهها بهطور جداگانه دریافت شدهاند مورد بررسی قرار میگیرند تا اختلاف زمانی و فرکانسی با استفاده از تابع ابهام متقاطع(CAF[5]) یا نگاشت همبستگی[6] در دو بعد تخمین زده شود. در برخی مواقع الگوریتم مکانیابی فرستنده زمینی از اندازهگیریهای تفاضل فرکانسی و زمانی در یک الگوی حداقل مربعات استفاده میکند تا موقعیت فرستنده را برآورد کند. در سادهترین حالت، با ترکیب اطلاعات مداری دو ماهواره و یک حدس اولیه از موقعیت فرستنده و قوانین فیزیکی حاکم بر حرکت ماهوارهها مقادیر اختلاف زمانی و فرکانسی اندازهگیری تخمین زده میشود. اختلاف بین مقدار واقعی و مقدار اندازهگیری شده جهت تنظیم و تصحیح موقعیت فرستنده مورد استفاده قرار میگیرد. مقادیر تصحیح جدید جهت پیشبینی مقادیر جدید تفاضلهای زمان و فرکانس مورد استفاده قرار میگیرد و این روند تکرار ادامه می یابد تا بهترین تخمین بدست آید. البته روشهای دیگری نیز جهت تخمین موقعیت زمینی فرستنده وجود دارد. بعنوان مثال برای تخمین موقعیت فرستنده زمینی با موج پیوسته (CW) میتوان از یک سری اندازهگیریهای اختلاف فرکانسی پیاپی استفاده کرد که البته دارای دقت کمتری نسبت به روش اختلاف زمانی است و یا امکان استفاده از سه ماهواره برای تولید دسته دوم اطلاعات تفاضلی زمانی و فرکانسی نیز میباشد که در ازای صرف هزینه بیشتر میسر است، ضمن اینکه در این حالت، تنها امکان استفاده از مقادیر اختلافهای زمانی امکانپذیر میباشد. با استفاده از یک فرستنده مرجع شناخته شده و حصول اختلاف زمانی و فرکانسی مرجع دقت مکانیابی افزایش مییابد. برخلاف تداخل یک سیگنال مدوله شده ثابت، تعیین موقعیت یک سیگنال جاروبکننده یا سیگنالCW بسیار دشوارتر میباشد. در صورتی که سیگنالی به طور ثابت مدوله شده باشد با بهرهگیری از نرخ مدولاسیون این امکان وجود دارد تا با استفاده از تفاضل زمانی، فرستنده مکانیابی شود.
میتوان گفت مهمترین پارامتر در مکانیابی فرستنده زمینی مربوط به اطلاعات فضایی ماهوارهها است. در صورتی که اطلاعات دقیقی در دسترس نباشد امکان مکانیابی دقیق میسر نمیباشد. در این حالت استفاده از روشهای تصحیح خطا مانند EEC [7] سودمند خواهد بود. همچنین دقت در تعیین موقعیت فرستنده مرجع نیز در مکانیابی فرستنده زمینی تاثیرگذار است. با توجه به آمار شرکت SAT Corporation ماکزیمم فاصله مجاز بین دو ماهواره مجاور برای انجام صحیح مکانیابی اخلاگر زمینی در باند C، 10 تا 12 درجه، برای باند فرکانسی Ku (GHz7/13 تا 8/14) تقریبا 8 تا 9 درجه و برای ماهوارههای [8]BSS در باند فرکانسی 17تا GHz 18 برابر با 5 تا 6 درجه برای ارتباطات فراسو میباشد. لازم به ذکر است که حداقل فاصله بین ماهوارهها میتواند تا 5/1 درجه کاهش یابد. سایر پارامترها در یافتن ماهواره مجاور عبارت است از پوشش یکسان دو ماهواره، فرکانس کاری مشترک و پلاریزاسیون یکسان. در سیستم مکانیابی میتوان از یک فرستنده مرجع زمینی برای کالیبراسیون استفاده کرد بطوری که این فرستنده باید بتواند به ماهواره اصلی و مجاور، سیگنال ارسال کند، به همین خاطر با توجه به آن که آنتنهای کوچکتر دارای پهنای بیم بیشتری هستند، بعنوان فرستنده ارتباط فراسو بکار خواهند رفت تا کپی دقیقتری از سیگنال را به ماهواره مجاور ارسال کند.
اطلاعات نجومی ماهوارهها از مهمترین دادههای ماهوارهای است که در روال مکانیابی مورد استفاده قرار میگیرد. این اطلاعات شامل مکان و سرعت ماهواره در دورههای زمانی مختلف است. بعنوان مثال در صورتی که از اطلاعات نجومی TLE ماهوارهها مربوط به سازمان NORAD که در دسترس عموم قرار دارد برای مکانیابی استفاده شود، که معمولا دارای دقت کمتری است، خطای مکانیابی ممکن است حتی تا 1000کیلومتر برسد. یکی از ابزار مهم برای جلوگیری از این مسئله سیستم “تصحیح خطای اطلاعات نجومی” یا از نوع EEC محصول شرکت SAT CORPORATION بوده که عدم قطعیت مکانیابی را کاهش میدهد. سیستم EEC نیاز دارد تا فرستندههای ارتباط فراسو مرجع مشخص شوند تا از بین آنها فرستندهای که مشابه فرستنده سیگنال تداخل است را انتخاب کند. همچنین اگر سیگنال تداخل از نوع سیگنالهای جاروبکننده باشد این ابزار میتواند با تکنیکهای پردازشی جلوی جاروب باند فرکانسی را بگیرد. در صورتی سیگنال تداخل جاروبکننده در بازه نمونهبرداری کمتر از 3/0 ثانیه حضور داشته باشد مکانیابی بسیار دشوار و یا با دقت نامطلوب همراه خواهد بود
تعیین موقعیت فرستنده زمینی با استفاده از یک ماهواره GSO
موقعیت یک فرستنده زمینی با استفاده از یک ماهواره GSO نیز امکانپذیر است. به علت حرکت بسیار آهسته و8 شکل ماهوارههای GSO شیفت داپلری کوچکی در فرکانس سیگنال حامل رخ میدهد که با اندازهگیری این شیفت داپلری امکان تخمین موقعیت فرستنده زمینی با دقت حدود چند ده کیلومتر امکان پذیر است. در این روش اندازهگیری فرکانس حامل در بازههای زمانی کم طی چند ساعت انجام میگیرد. اگرچه نتایج این فرآیند با استفاده از یک فرستنده مرجع قابل بهبود میباشد، اما فرضیاتی که این روش به فرستنده تحمیل میکند انجام این روش را دشوار میکند، چرا که نیاز به اسیلاتور محلی فرستنده بسیار پایدار و ثابت دارد و همچنین بایستی سیگنال در طول مدت زمانی زیادی وجود داشته باشد. لازم به ذکر است برای شناسایی تداخلگر نیازی به اطلاعات جزئی سیگنال تداخل کننده نیست و تنها اندازهگیری TDOA و FDOA برای انجام این ماموریت کفایت میکند.
[1]jamming
[2] Adjacent Satellite Interference(ASI)
[3] Time Difference of Arrival
[4] Frequency Difference of Arrival
[5] Cross Ambiguity function
[6] Correlation map
[7] Ephemeris Error Correction
[8] Broadcast Satellite Service